مسافرت رفتن مامانی وخاله
این چندروزهمش خونه مامالنی بودیم واسه همین نتونستم تووبلاگت چیزی بذارم مامانی باخاله سمانه وبچه هاش رفتن مسافرت وتازه دیروزبعداز12روزسورپرایزمون کردن واومدناینقدخوشحال شده بودی که توصیفش سخته الانم روی پام نشستی وهمش میخوای صفحه کلیدکامپیوتروبگیری ونمیذاری بنویسم قربونت بشم مامان.یکسره اه اه میکنی دوستعت دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی